کشوری به غایت بیمار
کشوری به غایت بیمار (A very sick country) عنوان مقاله ای است که توسط دیوید مایکل گرین استاد علوم سیاسی در دانشگاه هوفسترا (Hofstra) در نیویورک نوشته شده است و متن کامل آن در ماهنامه سیاحت غرب وابسته به مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما (سال نهم شماره 107، تیر ماه 1391) درج شده است.
در این مقاله نویسنده به خوبی این واقعیت را که مقامات آمریکایی بیشتر به دنبال تجاری کردن و سود آفرینی خدمات دارو و درمان هستند تا سلامت مردم، تبیین نموده است. وی بیان می دارد که لایحه بهداشت و درمان می توانست مهم ترین و برجسته ترین کارکرد قانون گذاری دولت اوباما باشد، اما این لایحه در دیوان عالی با مخالفت نمایندگان رو به رو شده است. عملکرد فعلی سیستم حکومتی امریکا، این کشور را با سیاست هایی رو به رو کرده است که منافع اقلیت سرمایه دار را بر منافع عموم جامعه ترجیح می دهند. به فرازهایی از ترجمه این مقاله توجه فرمایید :
« در حال حاضر به نظر می رسد اکثریت اعضای واپس گرای دیوان عالی بر آنند تا دستاورد قانونگذاری مهم باراک اوباما را که همانا لایحه بهداشت و درمان اوست، منحل کنند. این خیلی عالی است. حتی بیش از آن، این موضوع نشان می دهد که در واقع، این کشور تا چه اندازه بیمار است. تصور کنید که جواب آزمایش خون خود را از آزمایشگاه گرفته اید و تمامی موارد به روی شما فریاد بکشند: "خطر!"و"از دست رفته!" این شرایط ماست، عزیزان. این بیمار را به اورژانس برسانید ! چه فاجعه تمام عیاری! »
« نخستین شاخص نشان دهنده ناسالمی کشور ما، چه در معنای لغوی کلمه و چه از نظر استعاری آن است که ما هنوز در این کشور که ثروتمندترین مکان این کره خاکی است، برنامه بهداشتی- درمانی جامعی نداریم. اکنون بیش از یک قرن از ایجاد نظام رفاه اجتماعی می گذرد. نظامی که در آن، حکومت ملی به عنوان نماینده خواست ملت، مسئول تضمین ایجاد فرصت ها و حمایت های خاصی برای شهروندانش است. بر خلاف دیگر کشورهای توسعه یافته دنیا غنی ترین کشور توسعه یافته هنوز نتوانسته است برای تمام مردمش که میلیون ها کودک را هم شامل می شود، نظام تامین اجتماعی عمومی ایجاد کند. تنها چیزی که می توان گفت، آن است که این گناهی است در مقیاسی باور نکردنی. جریان بسی بدتر هم می شود وقتی بدانیم سرانه پرداختی ما تا نیمی بیش از هزینه های پر هزینه ترین نظام های دنیاست اما همچنان می بینیم که یک ششم از جمعیت کشورمان به کلی از خدمات بیمه محرومند و بسیاری دیگر هم شرایط بیمه شدگی خوبی ندارند. عالی است ! »
« در ابتدا، اوباما به وضع اسفبار موجود در نظام بهداشت و درمان- ره آورد تجاری و سود آفرین کردن نیاز عمومی به دارو و درمان- نظر انداخت. سپس تصمیم گرفت محافظه کارانه ترین گزینه ممکن را ارائه دهد، تصمیمی که حتی سبب تجاری تر شدن و سود آفرینی بیشتر خدمات دارویی و درمان شد. اوباما می توانست شیوه پرداخت مشترک را برگزید- یعنی درمان برای همه- یعنی نظامی که هر کشور پیشرفته دیگری در دنیا از آن استفاده می کند که طبعا همه آن کشورها هم در رده بندی سازمان بهداشت جهانی، وضعیت بسیار بهتری از ما دارند. بله. بله می دانم. تمام مدافعان اوباما خواهند گفت که انجام دادن چنین کاری از نظر سیاسی ناممکن بود. شاید این حرف درست باشد، اما شاید هم درست نباشد. کار یک رئیس جمهور، تشویق به یک نوع تفکر، ترویج یک ایده و تلاش برای متقاعد کردن دیگران است. اگر آدم بی سر و پایی مانند بوش توانست جنگ احمقانه عراق را به آرای عمومی بفروشد اوباما هم می توانست عاقلانه با مردم آمریکا درباره مسئله بهداشت و درمان صحبت کند و آنها را چنان برانگیزد که کنگره مجبور به پذیرش شود. شاید هم به عنوان بهترین گزینه بعدی، دست کم می توانست خواستار در نظر گرفتن افکار عمومی در وضع قانون شود. در عوض، کاری که اوباما کرد، این بود که برای در قدرت نگه داشتن لیبرال های احمق وانمود کند به رای عموم اهمیت می دهد، در حالی که در خفا، منفعت سران صنعت بیمه را ضمانت می کرد و به آنها اطمینان می داد در لایحه به خواست مردم نخواهد پرداخت. »
« اگر صحنه اجتماع را به دست طمع بسپاریم، حکومتی عایدمان می شود که بدون توجه به 99 درصد مردم، به تنها یک درصد خواص می پردازد. در واقع، با حکومتی رو به رو خواهیم شد که به عمد آن 99 درصد را فدا می کند. با نظامی سیاسی رو به رو خواهیم شد که به جز انتقال یک جای ثروت به سمت بالادستی ها، هیچ کارآمدی دیگری ندارد. در هر زمینه ای (از مسائل امنیت ملی گرفته تا سیاست های مربوط به دخانیات، تسلیحات، زندان ها و مالیات ها و مسائلی ورای اینها) با سیاست گذاری هایی رو به رو خواهیم شد که هدفش، نه بالا بردن بهداشت جامعه،که ثروتمندتر کردن شرکت های بیمه و داروسازی است. »
آری طب استعماری به مردم خود نیز رحم نمی کند.
افزایش بصیرت عمومی نسبت به تهدیدها و آفات و نارساییهای طب رایج