کتاب جدید

بسم الله الرحمن الرحیم

رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطان نصیرا

با عرض سلام و تبریک میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

به لطف خداوند متعال کتاب "طب ایرانی اسلامی در آینه تاریخ" بعد از فراز و نشیب های زیاد منتشر شد.

در خصوص این کتاب چند نکته لازم به ذکر است:

1) انگیزه بنده و جناب آقای دکتر محسن مردانی که از پزشکان متعهد و دارای جایگاه بالای علمی (فوق تخصص ارتوپدی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و صاحب چندین مقاله ی ISI) می باشند، از نگارش این کتاب پاسخ به اقدامات افراد یا جریان هایی است که در چند سال اخیر تلاش کرده اند تا حقایق تاریخی مربوط به طب ایرانی و اسلامی را وارونه جلوه دهند. و کار را بدانجا رسانده اند که با ترجمه و چاپ مطالبی، طب ایرانی را مایه ی فلاکت و عقب افتادگی و بیماری و ورود طب غربی به کشور را مایه ی نجات مردم دانسته اند. (در مقدمه ی کتاب به طور کامل به این موضوع پرداخته شده است)

2) بعد از ارائه کتاب به معاونت پژوهشی دانشگاه، با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، کتاب در طول بیش از یکسال چهار مرتبه توسط داوران داخل و خارج از استان بررسی شد که در این فرآیند به برخی مطالب ایرادهایی وارد و برای برخی دیگر مستندات بیشتری طلب شد که این کار هم با حوصله انجام شد و حتی در عنوان کتاب برای جلب نظر هیئت داوران تغییرات جزئی داده شد. در نهایت کتاب با تایید دانشگاه علوم پزشکی گیلان و با درج آرم و شماره ثبت دانشگاه منتشر شد و سندیت پیدا کرد.

ما مولفین کتاب ضمن شکرگزاری به درگاه الهی برای این توفیق، از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان که بر این امر همت نهادند تشکر می نماییم.

لینک دریافت مقدمه کتاب

از  "بوعلی سینا" تا "گراهام بل" و "بن کینگزلی"

همه ساله اول شهریور ماه مصادف با روز پزشک و سالروز ولادت شیخ الرییس بوعلی سینا یادی از این فیلسوف و طبیب نامدار ایرانی می شود. به جرات می توان گفت که بوعلی سینا حتی در میان مداحان خود مظلوم واقع شده است. از آنجا که شخصیت این عالم بزرگ به شدت محل منازعه می باشد، بنده وظیفه خود دانستم بحثی را به این موضوع اختصاص دهم:

برخوردهای بدی را که با ابن سینا در داخل یا خارج از کشور شده و می شود، می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

تخریب، تصاحب، تکذیب و ترحیم

تخریب و تصاحب مربوط به فعالیتهای خارجی و عوامل بیگانه و تکذیب و ترحیم محصول عملکرد افراد جاهل در داخل کشور است.

1-  تخریب: یکی از برنامه های دشمنان خبیث ما در عرصه های مختلف، از بین بردن روحیه خودباوری است. القاء این نکته که شما سرمایه ارزشمندی ندارید و مجبور به پیروی از ما هستید. در این راستا همواره سعی نموده اند تا در قالب فعالیتهایی به نام شرق شناسی، به شخصیتهای علمی مذهبی ما حمله کرده حقایق را وارونه جلوه دهند. در مورد عملکرد مستشرقان تاکنون تحقیقات زیادی به انجام رسیده و مقالاتی نوشته شده است. ابن سینا نیز، به عنوان یک دانشمند مسلمان شیعه و ایرانی از این ترور شخصیت مصون نمانده است. مورّخين غربى چهره‏ اين طبيب عاليقدر را که قرنها علم بلامنازع خود را به رخ غرب کشید، بسيار زشت جلوه داده‏اند. به نمونه هایی از این اظهار نظرها توجه کنید:

ادامه نوشته

نسبت دادن واکسیناسیون به ادوارد جنر کذب است

كشف اين حقيقت علمى كه واكسيناسيون مى‏تواند موجب تقويت سيستم ايمنى و در نتيجه پيشگيرى از ابتلا به بيمارى‏هاى عفونى شود را به ادوارد جنر نسبت داده او را كاشف واكسن آبله دانسته‏اند. اين پزشك انگليسى در سال 1749 متولد شد و ابداع واكسن آبله توسط او مربوط به سال 1798 ميباشد حال آنكه بر اساس شواهد تاريخى، علم ايمنى‏شناسى در قرن 16 و 17 در ممالك اسلامى كاملاً شناخته شده بود. در آن زمان به سبب اين كه بيمارى آبله در جهان شيوع فراوان و خطرناكى داشت، براى ايجاد مصونيت در برابر آن، پوسته‏هاى خشك شده‏ى ضايعات آبله را به صورت پودر درآورده و افراد سالم را در معرض آن قرار می دادند و بدين ترتيب ايمنى در برابر بیماری ايجاد مى شد. حال ان که در دنياى غرب با وجود كشتار وحشتناك و شيوع زياد اين بيمارى هيچ گونه اقدامى جهت پيشگيرى به عمل نمى‏آمد و در برخى كشورها به ويژه انگلستان، شيوع و وخامت حال بيماران بيش از ساير كشورها بود. همسر سفير انگلستان در دربار امپراطورى عثمانى كه مونتِگيو (Lady Mary Montagu) نام داشت، براى معرفى روش مسلمانان برای ایجاد مصونيت در برابر آبله به يكى از دوستانش در انگلستان نامه‏اى نوشته است

شما اگر عبارت "Lady Mary Montagu" را جستجو کنید متوجه می شوید که بسیاری از سایتهای خارجی ضمن درج زندگینامه این خانم، به بیان این واقعه تاریخی پرداخته اند

در اینجا ترجمه بخشى از اين نامه را که سند افتخار مسلمانان و نشانه این است که آن‏ها قبل از متولد شدن ادوارد جنر نسبت به واكسيناسيون آبله اطلاع داشتند در اينجا مى‏آوريم :

 «...بيمارى آبله كه در انگلستان آن قدر شايع و كشنده است در اين جا به طور كلى بيمارى بى خطرى است. مردم اين ديار كه پى مى‏برند يكى از افراد خانواده در معرض خطر بيمارى آبله است عده‏اى از افراد فاميل را دور هم جمع مى‏كنند (معمولا 15 تا16 نفر)، سپس مسن‏ترين زن فاميل در حالى كه ظرفى از ماده ضد آبله در دست دارد، تمايل فرد مبتلا را براى گشودن يكى از وريدهايش جويا مى‏شود آنگاه با سوزنى درشت كه درد ناشى از فرو كردن آن به اندازه‏ى ايجاد يك خراش بيش نيست و به مقدار گنجايش سوزن ماده‏ى ضد آبله درون وريد تزريق مى‏شود. هنوز كسى را سراغ ندارم كه به علت عارضه‏ى اين روش مرده باشد، باور كنيد از اين آزمايش بى‏خطر بسيار خشنود هستم به ويژه از زمانى كه اين روش پيشگيرى را در مورد پسر عزيزم كه در معرض بيمارى آبله بود به كار برده و او را نجات دادند. به پاس اين فداكارى و ميهن‏پرستى و با همه‏ى مشكلاتى كه دارد اميد است روزى بتوانم اين اختراع بسيار مفيد مسلمانان را براى به كارگيرى به انگلستان بياورم...»

سال بعد يعنى در مارس 1718 اين خانم به انگلستان برگشت، پسر و دختر او نخستين افراد انگليسى بودند كه در برابر بيمارى آبله ايمنى كامل داشتند. تا اين كه در سال 1721 جامعه‏ى سلطنتى پزشكان با رفت و آمدهاى متعددى كه به كشورهاى اسلامى و چين داشتند متوجه شدند كه شيوع اين بيمارى وحشتناك در اين كشورها به مراتب كمتر و پيش‏آگهى آن نسبت به آنچه در انگلستان ديده مى‏شود بسيار بهتر است.