همه ساله اول شهریور ماه مصادف با روز پزشک و سالروز ولادت شیخ الرییس بوعلی سینا یادی از این فیلسوف و طبیب نامدار ایرانی می شود. به جرات می توان گفت که بوعلی سینا حتی در میان مداحان خود مظلوم واقع شده است. از آنجا که شخصیت این عالم بزرگ به شدت محل منازعه می باشد، بنده وظیفه خود دانستم بحثی را به این موضوع اختصاص دهم:

برخوردهای بدی را که با ابن سینا در داخل یا خارج از کشور شده و می شود، می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:

تخریب، تصاحب، تکذیب و ترحیم

تخریب و تصاحب مربوط به فعالیتهای خارجی و عوامل بیگانه و تکذیب و ترحیم محصول عملکرد افراد جاهل در داخل کشور است.

1-  تخریب: یکی از برنامه های دشمنان خبیث ما در عرصه های مختلف، از بین بردن روحیه خودباوری است. القاء این نکته که شما سرمایه ارزشمندی ندارید و مجبور به پیروی از ما هستید. در این راستا همواره سعی نموده اند تا در قالب فعالیتهایی به نام شرق شناسی، به شخصیتهای علمی مذهبی ما حمله کرده حقایق را وارونه جلوه دهند. در مورد عملکرد مستشرقان تاکنون تحقیقات زیادی به انجام رسیده و مقالاتی نوشته شده است. ابن سینا نیز، به عنوان یک دانشمند مسلمان شیعه و ایرانی از این ترور شخصیت مصون نمانده است. مورّخين غربى چهره‏ اين طبيب عاليقدر را که قرنها علم بلامنازع خود را به رخ غرب کشید، بسيار زشت جلوه داده‏اند. به نمونه هایی از این اظهار نظرها توجه کنید:

"سيريل الگود" پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار:

«ساعات شب به نحو ديگرى سپرى مى‏شد. ابن سينا اين ساعات را با زن و شراب مى‏گذراند و ميگسارى و عياشى اغلب تا پاسى از شب ادامه مى‏يافت... و بالاخره افراط در تعيش جسمانى منتهى به دردى شديد در شكم او گرديد»!!

"هنرى ا.زيگريست" نيز مى‏گويد:

«ابن سينا براى آموختن عطش سيراب نشدنى داشت و خود او چنين نقل كرده است كه در خانه همه شب در روشنايى چراغ به خواندن و نوشتن مشغول بودم و وقتى خواب اختيار از دستم مى‏ربود و قدرت كار كردن نداشتم، جامى از شراب نيروى از دست رفته را به من باز مى‏گردانيد... نبايد تصوّر كرد كه ابن سينا عالمى خشك و اهل زهد و ريا بود، به عكس وى مرد دنيا و دوستدار زن و شراب و ساز و مطرب بود و شايد در كسب اين لذات بيش از آنچه ملازم با سلامتى او بود افراط مى‏كرد»!

 دكتر "گوستاولوبون" فرانسوى نیز گفته است:

«ابن سينا همان قدر كه به علوم شوق و علاقه داشت، همان قدر هم عياش و خوشگذران بوده است و همين بى‏اعتدالى‏هاى او در عياشى، سبب كوتاهى عمر او گرديد. اينجاست كه گفته مى‏شود كه نه فلسفه به او عقل بخشيد و نه طب به او صحت»!

 كذب بودن چنين تهمت‏هايى در مورد ابن سينا، به حدّى واضح است كه نياز به دفاع ندارد. آن هم شخصيتى چون بوعلى، كه خود در مورد ارتباطش با خداوند متعال مى‏گويد:

 «در هر مسئله‏اى كه مردد مى‏ماندم، به مسجد مى‏شتافتم و نماز مى‏خواندم و دست نياز به درگاه خداوند دراز مى‏كردم و از خدا مى‏خواستم تا درهاى بسته را به روى من بگشايد و دشوارى‏ها را بر من آسان كند و شب به خانه باز مى‏گشتم و باز به خواندن و نوشتن مى‏پرداختم و اگر خواب غلبه مى‏كرد و اندكى به خواب مى‏رفتم، همان مسائل علمى را در خواب مى‏ديدم و بسا كه در خواب پرده از روى مسائل دشوار برداشته مى‏شد و به حل آن‏ها نائل مى‏آمدم»

و در برابر تهمت هایی که در زمان حیاتش به او وارد کردند، گفت:

کفر چو منی گــــزاف و آسان نبود          محــــکم تر از ایمان من ایمان نبود

در دهر چو من یکی و آن هم کافر؟          پس در همه دهر یک مسلمان نبود

 ابو عبيد جوزجانى در رساله‏ "شرح حال" در احوال استادش مى‏گويد:

«بخشى از دارايى‏اش را به بينوايان و درماندگان بخشيد و اينك با وجود ناتوانى، هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى‏كند و گاه و بيگاه، به هنگام نماز و تلاوت قرآن، آه و سوز توبه و انابه‏ى او به گوش مى‏رسد»

بوعلی میزان عشق و ارادت خود را به امیرالمومنین علی علیه السلام چنین بیان می کند:

تا باده عشق در قدح ریخته اند          وندر پی عشــــق، عاشق انگیخته اند

با جان و روان بوعلی، مِهر علی        چون شیر و شکر به هم درآمیخته اند

و در این خصوص تا آنجا پیش می رود که می گوید دست خلقت، با چشم و ابرو و بینی در چهره هرکس، دو بار نام علی علیه السلام را به صورت معکوس نوشته است:

بر صفحه چــــــهره ها خط لم یزلی      معکوس نوشــــــــته اند نام دو علی

یک لام و دو عین با دو یای معکوس      از حــاجب و عین و انف با خط جلی

 حضرت امام خمينى‏قدس سره در سخنرانى مورّخه 24/7/60، ابن سينا را دست‏پرورده‏ فرهنگ اسلامى ناميده مى‏فرمايد:

«اجانب با فعاليت خود مدارس و دانشگاه‏هاى ما را از محتوى خالى كرده‏اند... اميدوارم همه‏ى آقايان كمك كنند تا فرهنگمان و فرهنگ اسلامى‏مان، فرهنگى كه شيخ‏الرئيس را درست كرده است را بازيابيم»

امام راحل‏ (ره)، هم‏چنين در كتاب اربعين حديث، از بوعلى سينا به عنوان امام فن و فيلسوف بزرگ اسلام ياد كرده، نام او را در كنار نام ملاصدرا آورده است.

حال با اين اوصاف آيا مى‏توان چنين نسبت‏هاى ناروايى را در مورد بوعلى باور كرد؟ آيا به نظر نمى‏رسد كه در مورد ابن سينا توطئه‏اى در كار بوده است؟

البته حمله به ابن سینا تازگی ندارد و قدمت آن به قرن 16 میلادی باز می گردد. در آن زمان غرب از حاکمیت علمی مسلمانان و این که کتاب ابن سینا قرنها در دانشگاههای آنها تدریس می شد، در عذاب بود لذا کیمیاگری به نام پاراسلس، كتاب قانون ابن سينا را در آتش افكند و سوزاند و فرياد كشيد:  «با كمال بى‏باكى به شما مى‏گويم كه موهاى پشت گردن من بيش از همه‏ى دانشمندان شما معلومات دارد. تكمه‏هاى كفش من از ابن‏سينا خردمندتر است و ريش من از آكادمى شما تجربه‏ى بيشترى دارد...» (برای اطلاع از شرح کامل واقعه به کتاب طب اسلامی گنجینه تندرستی مراجعه نمایید)

و به همین آسانی و در برخوردی کاملا علمی!!! "طب شیمیایی" متولد و "طب بوعلی سینا" از اروپا حذف شد.

واقعا به دوستان جاهل بی اطلاع از تاریخ که در برابر لجن مال شدن چهره بوعلی سینا سکوت می کنند و طب رایج را در امتداد طب سنتی و حاصل پیشرفت منطقی علم می دانند و برعکس، در مواجهه با این وقایع تاریخی ما را متهم به تعصب می کنند، چه باید گفت؟

2- تصاحب: عده ای از کشورها که به دلیل ضعف علمی و فرهنگی به دنبال سوژه برای قهرمان سازی می گردند، به عظمت مقام علمی بوعلی سینا اقرار کرده ولی تلاش کرده اند تا او را متعلق به خود بدانند. چندی پیش دانشجویی ایرانی را که در حال تحصیل در کشور ازبکستان بود دیدم. او گفت از آنجا که محل ولادت ابن سینا، شهر بخارا بوده و این شهر در حال حاضر جزء خاک ازبکستان است، آنها ابن سینا را دانشمندی ازبک می دانند!

دو سال قبل نیز خبرگزاری ايسنا در دبي، اعلام کرد: «تلاش کشورهاي عربي با هدف معرفي ابوعلي سينا به ‌عنوان دانشمند عرب در چند سال گذشته شدت يافته است. در اين راستا، امارات اقدام به ساخت روباتي از ابن سینا با شکل و شمایل اعراب نمود و در حرکتي نمايشي آن را با پرواز شرکت هواپيمايي الامارات از دبي به عربستان فرستاد تا اين دانشمند ايراني به‌ عنوان دانشمند عرب معرفي شود»

لینک خبر

به دنبال این اقدام امارات، شبكه خبري «بي بي سي» نیز در يكي از گزارش هاي خود، ابن سينا را دانشمند عرب معرفي نمود!ا و ظاهرا هیچ واکنش و صدای اعتراضی از مسئولین فرهنگی ما بلند نشد تا این که روزنامه کیهان ضمن اشاره به این واقعه نوشت:

«اين كه رسانه اي مانند بي بي سي كه از زمان تاسيس دائم تاكيد داشته و دارد كه يك خبرگزاري مستقل و بي طرف است دست به جعل تاريخ مي زند، فاش كننده ماهيت و رويكرد اين سازمان به اصطلاح رسانه اي است. هويت بي بي سي هر روز به شكلي جلوه مي كند و اين بار به عنوان تحريفگر تاريخ تجلي يافته است. البته اين رفتار هميشگي بي بي سي بوده است كه سعي كرده مسائل كاملاً آشكار را به وسيله هجمه وسيع رسانه اي آن گونه كه مي خواهد وارونه جلوه دهد يا تحريف كند اما جعل هويت دانشمند بزرگي چون بوعلي سينا بيش از آنكه باعث تعجب شود، امري مضحك و غيرحرفه اي است چرا كه پيش از اين كه نام ابن سينا و شهر محل تولد او نشان از ايراني بودن او داشته باشد تاريخ اين گواهي را مي دهد. اين اتفاق از آنجا مغرضانه و هدفمند شناخته مي شود كه بر هويت ايراني ابن سينا در دانشنامه بريتانيكا تصريح شده است. چنان كه در ادامه سرواژه Avicenna، بازديد منتشره نوامبر  2008 اين دانشنامه آمده است : «ابوعلي حسين بن عبدالله بن سينا، مشهور به ابوعلي سينا و ابن سينا و پور سينا 359-416خورشيدي، 428-370 قمري، 1037-980 ميلادي، زاده روستايي در نزديكي بخارا و محل فوت او در همدان است. اين پزشك ايراني، از مشهورترين و تاثيرگذارترين فيلسوفان و دانشمندان ايراني اسلامي بود...» و در همين منبع تاريخي موجود در موزه لندن كه بي بي سي مدعي است به صورت روزانه از آن استفاده مي كند در مورد بخارا محل تولد بوعلي سينا آمده است : «بخارا از بزرگ ترين شهرهاي ماوراءالنهر و يكي از كانون هاي دانش و ادب ايران پس از اسلام است. در 1000م. در تصرف سامانيان درآمد و پايتخت سامانيان بود. در 1027سلجوقيان آن را تصرف نمودند. در 1219 توسط چنگيز فتح و ويران شد و در 1383 در تصرف تيمور لنگ در آمد. بعد در 1505در تصرف ازبكان (شيبانيان) و بالاخره در 1600م. باز به تصرف ايران درآمد» و جالب اينجاست كه طبق ادعاي تمام كساني كه دردانشگاه كمبريج و هارودارد تحصيل كرده اند، كتابهاي شفا و قانون او در اين دانشگاه ها با عنوان «ابوعلي سيناي ايراني» تدريس مي شود»

لینک خبر

ای کاش حداقل به اندازه جزایر سه گانه نسبت به مفاخر علمی خود حس مالکیت داشته باشیم.

ادامه دارد