بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ

وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا

حاضریم از طب اسلامی ایرانی دست بکشیم به شرط آن که

یکی از خوانندگان محترم مقاله قبلی سوال خوبی پرسیده اند به این مضمون که:

آیا ما آمادگی مدیریت سازمانی مستقل در زمینه طب سنتی را داریم؟ و تا چه حد در درمان بیماریهای صعب العلاج  توانا هستیم؟

بنده در این مقاله چنین ادعایی نکردم بلکه برعکس خواستم بگویم پیشرفت آمار بیماریهای کشنده و صعب العلاج به قدری نگران کننده است که اگر همه ما بوعلی سینا شویم و همه توان طب سنتی را هم به خدمت بگیریم نمی توانیم از پس مهار آن برآییم

به همین علت آگاهسازی عمومی و توضیح خواستن دائمی از وزارت بهداشت در همه سطوح را راهکار اساسی برون رفت از این وضعیت دانسته آن را حتی مقدم بر تحقیق و تاسیس دانشگاه و سازمان و .... می دانم البته منکر ارزش فعالیتهای علمی و پژوهشی و اداره مراکز درمانی هم نمی شوم لیکن آن برنامه ای درازمدت است و در وضعیت بحرانی فعلی گره از کار ما باز نمی کند.

بگذارید وضع موجود را این گونه ترسیم کنم : ما حاضریم از طب اسلامی ایرانی دست بکشیم و سخنی از آن نگوییم به شرطی که وزارت بهداشت تضمین بدهد ظرف چندسال آینده آمار سکته و سرطان و ام اس را حداقل به میزان سایر نقاط دنیا کاهش و سن ابتلا به آنها را که در ایران ده تا پانزده سال پایین تر از سایر کشورها آمده مجددا افزایش دهد.

به عبارت دیگر مشکل اصلی ما نداشتن طب اسلامی سنتی نیست بلکه از داشتن طب رایج به این شکل آفت زا در رنجیم.

در این شرایط فعلا به همین مقدار راضی هستیم که وزارت بهداشت تضمین بدهد که سطح سلامت مردم را حداقل به اندازه کشورهایی که از طب رایج غربی برخوردارند و فاقد طب سنتی می باشند ارتقاء دهد

انشاء الله همه ما مطالبه این حق مسلم را وظیفه خود دانسته و با اطلاع رسانی مستند شما علاقمندان به سلامت و پیشرفت جامعه، هرچه زودتر شاهد رسوایی دستهای پشت پرده ای که وضع موجود را برایمان به ارمغان آورده اند باشیم

اطلاعیه مهم

بسمه تعالی

مقدمه اول : دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد امروز طب استعماری تبدیل به تهدیدی جدی برای ملت ما شده است

آنچه در تشریح وضعیت فعلی ما قابل ذکر می باشد این است :

الف) گسترش روزافزون آمار بیماریها و پائین آمدن سن ابتلا به آنها :

·  علت نیمی از مرگ و میرها قلبی است ، آمار فشار خون به 20% و سن سکته به 30 سال رسیده است.

·   عامل 20% مرگ و میرها سرطان است (سومین علت مرگ) و از هر چهار خانم یکی به سرطان سینه دچار می شود و چشم انداز آن ابتلای 15 میلیون نفر از 75 میلیون جمعیت کشور است

·  50% مردان و70% زنان مبتلا به پوکی استخوان یا کمبود تراکم استخوان هستند، 2 میلیون نفر در معرض شکستگی خود به خود استخوان می باشند، سن طبیعی پوکی استخوان از 70 به 45 سالگی رسیده است و می گویند مفصل زانوی نیمی از زنان بالای 55 سال باید تعویض شود.

· آمار دیابت به 10% و سن ابتلا به آن که در دنیا 65-55 سال است در ایران به 45 رسیده و دومین علت قطع پا در کشور بعد از حوادث است.

·  آمار ابتلا به ام اس به 000/50 نفر رسیده (در چند سال اخیر 10 برابر شده) در حالی که طبق آمار جهانی نباید در ایران بیش از 2000 مبتلا وجود داشته باشد. این درحالی است که هزینه ماهیانه درمان ام اس 5 میلیون تومان است و دولت سالیانه 60 میلیارد تومان یارانه بابت آن می دهد.

·  سالیانه4000 نفر کلیه های خود را از دست می دهند و تعداد بیماران دیالیزی بیش از 6 برابر دستگاههای دیالیز است. در حال حاضر 15-10میلیون نفر درجاتی از بیماری کلیه را دارند که بیماری در آنها هنوز خاموش است. برابر اعلام وزارت بهداشت در 30 سال آینده به تعداد تختهای بیمارستانی موجود در کشور باید تخت دیالیز داشته باشیم ! این در حالی است که هزینه انجام یک پیوند برای دولت 150-100 میلیون تومان است

·  سه میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد و از هر 5 ازدواج یک زوج دچار نا باروری می شوند

ادامه نوشته

طب استعماری در کلام امام خمینی (ره)

غرب همه چیز استعماری دارد: طب استعماری ، فرهنگ استعماری که برای کشورهای عقب افتاده صادر می کنند . آنها می‌خواهند ما وابسته باشیم و چیزهایی که به ما می دهند وابستگی می آورد، اگرمی خواهید رشد حقیقی پیدا کنید و مستقل شوید اول این وابستگی فکری و قلبی را کنار بگذارید.

يكي از دكترهاي امروزی مي‌گفت بر ما و بر دكتر‌های بزرگ اين كشور ثابت شده كه كاری از طب اروپا جز جراحی بر نمي‌آيد و داروهای اروپايی معالج نيست، بلكه مسكنی است كه ما به كار مي‌بريم و انتظار آن داريم كه  دورۀ خود را طي كند و يا به خوبی و يا به هلاكت منجر شود. گفتيم پس چرا دكتر‌ها اين مطلب را به مردم نمي‌گويند.گفت: كسي قدرت اين گفتار را ندارد و درست گفت. 

 امروز همه چيز كشور ما باهم جور است و تا يك شجاعت ادبی در نويسندگان ما پيدا نشود اصلاح نخواهد شد. امروز اگر كسی از طب اروپايی يا زندگي اروپا  مآبی انتقادی كند مورد هو و جنجال بسيار واقع خواهد شد و از نظر جوانان تحصيل كرده ما ساقط مي‌شود. ليكن با همه حال ممكن است در بين آنان كساني به فكر بيفتند و سنجشهايي كرده راهي به خطا كاريهاي خود پيدا كنند و براي دوره‌های بعد از اين زمان طرفدارانی هم برای اين مسلك  پيدا شود و قدمهايی برای سعادت نسل آتيه برداشته شود. 

هان! اي نويسندگان به خود آييد و از بيخردان نهراسيد و گفتنيها  را بگوييد و زندگي پر آشوب اروپا چشمتان را از حقايق نبندد
همه شنيديد در زمان تصدی رضاخان همين شاه كنوني به تيفوئيد مبتلا شد، در وقتي كه تمام دكترهای درجه اول كشور از درمان آن مأيوس شدند، ‌طبيب طالقاني با دستور طب قديم او را معالجه كرد. خوب بود با چنين  امتحاني رضاخان يا زمامداران آن روز به فكر اين بيفتند كه طب كشور خود ما نيز بايد دستكم در حساب بيايد لكن بقدری اينها خود را باختند و انگاره را از دست دادند كه حاضر نيستند براي خود جزيي فضيلتي  قائل شوند و با حسن و هوش خود هر طور شده است مبارزه مي‌كنند كه مبادا بر خلاف اروپا سخنی بگويند.

کتاب کشف الاسرار