قسمت دوم:

3- تکذیب : همان طور که عرض شد تخریب یا تصاحب بوعلی سینا توسط بیگانگان انجام می شود و ما البته از بیگانگان هرگز ننالیم که با ما هرچه کرد آن آشنا کرد. عجیب تر از دو برخورد قبلی برخورد عده ای از دوستان اهل علم در حوزه و دانشگاه است که با زبان دین او را تخطئه می کنند. این که بیگانگان رندانه در سدد مصادره ابن سینا به نام خود باشند یا خبیثانه در جهت تخریب او گام بردارند آن قدر دردناک نیست که دسته سومی بیایند و بگویند، ابن سینا از ابتدا هم مال نبوده است. نه علم مفیدی داشته و نه افکار سالمی و لابد شهرت چند هزار ساله او هم ناشی از اشتباهی تاریخی است!

امسال در نمایشگاه قرآن کریم با مسئول یکی از غرفه های بزرگ که روحانی بود بحث کردم. به او گفتم که شما چرا بررسی روان انسان (روانشناسی) را جزء علوم انسانی محسوب می کنید ولی وقتی سخن از جسم انسان (پزشکی) می شود، آن را زیرمجموعه علوم تجربی می دانید؟ ایشان گفت طبقه بندی غربی ها در مورد علوم چنین است. گفتم این دلیل نمی شود که ما هم از این طبقه بندی پیروی کنیم. گفت بلی ولی علمای ما هم به علم طب زیاد بها نداده اند مثلا ملاصدرا گفته که بوعلی سینا با پرداختن به طب، عمر خود را هدر داده است!

من نمی دانم ملاصدرا واقعا این جمله را گفته یا نه ولی اگر هم گفته باشد باید دید در چه فضایی و در مقایسه با چه چیزی این حرف را زده است ؟

چندی قبل هم یکی از طرفداران "طب اسلامی" برایم ایمیل ارسال کرده بود که : «من اعتقادی به طب سنتی ندارم. بوعلی اگر طب بلد بود عمرش این قدر کوتاه نبود و می توانست خود را معالجه کند و اگر فکرش سالم بود در طب از معصومین علیهم السلام تبعیت می کرد»

و در یک کلیپ تصویری دیدم جناب آقای "حسن عباسی" که در رد فلسفه یونانی سخن می گفت، اظهار داشت، افرادی که فلسفه خواندند هیچ کدام عاقبت بخیر نشدند. علامتش هم این است که عمدتا ازدواج نکردند و افرادی منزوی بودند و عمر کوتاهی هم داشتند. آنگاه ایشان در مثالهای خود، از ابن سینا به عنوان یکی از این افراد نام برد.

بنده از این گونه استدلال ها شگفت زده می شوم. این چه منطقی است که طول عمر افراد یا تاهل و تجردشان را ملاک سنجش آنها قرار دهیم و برایشان تعیین بهشت و جهنم کنیم؟ بسیاری از علمای بزرگ ما عمر کوتاه ولی با برکتی داشتند. مثلا "آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی" صاحب کتاب "مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم" 47 سال بیشتر عمر نکرد. در مورد این عالم بزرگ نقل شده است که در خواب به زیارت حضرت ولیعصر علیه السلام مشرف شدند و به دستور حضرت اقدام به تالیف این کتاب کردند و اسم این کتاب را هم خود حضرت بر آن گذاشتند.

آیا واقعا لازم است برای اثبات سایر شخصیتها یا اثبات طب اسلامی یا نفی فلسفه، ابن سینا را بکوبیم؟ آن هم با این استدلال های آبکی؟ بنده منکر نمی شوم که ایرادهایی در آراء بوعلی وجود دارد ولی دوستانی که آن همه نبوغ و افتخارات را نادیده گرفته تلاش بیگانگان را برای تخریب یا تصاحب او نمی بینند، ناخواسته در زمین دشمن بازی می کنند.

4- ترحیم : و اما گروه چهارم که تعدادشان بیشتر از گروه سوم است و غالبا در میان پزشکان نمود دارند، افرادی هستند که به مقام علمی ابن سینا در زمان خودش معترفند و لذا همه ساله در روز پزشک و در همایش ها از او تجلیل و نام او را به بزرگی یاد می کنند و ساختمان و سالن و بیمارستان به نام او می سازند. تا اینجای کار خیلی خوب است ولی اشکال کار اینجاست که بزرگداشت های این افراد که مرا به یاد سوره تکاثر و ایضا شعر "گیرم پدر تو بود فاضل" می اندازد، از سنخ مجالس ترحیم است. اینان می گویند که طب سنتی و به تبع آن بوعلی سینا، یک تابلوی نقاشی زیبا بر سینه تاریخ ماست که البته تاریخ مصرفش تمام شده است و ارتباطی به علم روز و پیشرفت های زمان ما ندارد لذا به به به و چه چه گفتن اکتفا می کنند. این گروه از این حیث که با نام و یاد بزرگان علمی به دنبال کسب افتخار و وجهه تاریخی هستند تفاوتی با گروه دوم ندارند اما وقتی در محضرشان سخن از احیای طب بوعلی می شود، رگ گردنشان بیرون می زند که طب بوعلی سینا، مربوط به آن زمان است که انسانها سوار الاغ می شدند.

یکی از پزشکان سرشناس که متاسفانه چنین دیدگاهی دارد، جناب آقای دکتر عارفی است. ایشان چندی قبل در برنامه تلویزیونی "پارک ملت" طب سنتی را به طور کامل اعدام کردند و در مورد ابن سینا هم گفتند که ایشان نابغه بوده و اگر موفقیتهایی در درمان بیماران داشته، نه به خاطر علمش که از روی نبوغ ذاتی اش بوده است!

به قسمتهایی از سخنان ایشان توجه فرمایید:

بنده پیشنهاد می کنم از این به بعد به مجلس ترحیم بوعلی سینا را به نام مادرشان برگزار کنیم که چنین گل پسر باهوشی متولد کرده است.

چندی قبل هم جناب آقای دکتر خسرونیا، رئیس انجمن پزشکان متخصص داخلی در برنامه تلویزیونی نبض در شبکه خبر سیما با مطالبی از این دست ابن سینا را مورد نوازش قرار دادند. بنده چند سال قبل افتخار مباحثه با ایشان بر سر حجامت را داشتم.

لینک فایل صوتی مباحثه قبلی

ایشان ضمن مقایسه بوعلی سینا با آلکساندر گراهام بل فرمودند، یک زمانی گراهام بل تلفن را اختراع کرد و نام او در تاریخ ثبت شد. الان با پیشرفت علم، موبایل ساخته شده و دیگر معنی ندارد که مردم باید با همان دستگاه تلفن قدیمی صحبت کنند. متاسفانه کسی در این برنامه وزین به آقای دکتر خسرونیا پاسخ نداد که هدف گراهام بل این بوده که مردم به راحتی از فاصله دور با هم تکلم کنند که این هدف با موبایل آسان تر شده و لذا این پیشرفت واقعی و مورد تایید است. اما هدف از طبابت چیست؟ اگر هدف ارتقاء سطح سلامت افراد است، پیشرفت های طب رایج تا جایی مقبول است که این هدف را تامین کند نه این که بیمار را از هست و نیست ساقط و جان و مال او را بر باد دهد.

بوعلی سینا اسم کتاب پزشکی خود را "قانون" (نه شفا) نهاده است چون معتقد بوده اصولی که در مورد سلامت بیان کرده ثابت و خدشه ناپذیر است برخلاف کتب پزشکی موجود که در هر بار تجدید چاپ خود حرفشان عوض می شود و با پررویی تمام آن را به حساب پیشرفت علم پزشکی می گذارند.

حال که با این چهار نوع برخورد با ابن سینا آشنا شدید خبر جالب توجه دیگری به شما بدهم:

فیلم سینمایی طبیب (Medicus) با همکاری چند کشور با صرف هزینه ای سنگین در شرف ساخت است و مقرر شده پاییز سال آینده به روی پرده برود.

کارگردان فیلم آلمانی است. نقش بوعلی سینا را سر بن ‌کینگزلی بازیگر بزرگ انگلیسی که پیش از این در سال 1983 میلادی برای بازی در فیلم سینمایی «گاندی» موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شده است، بر عهده دارد.

فیلمبرداری این فیلم در مراکش آغاز و در کلن آلمان پیگیری می شود

داستان «طبیب» در قرن یازدهم میلادی روی می‌دهد و درباره راب کول، یک بچه یتیم و فقیر انگلیسی است که تصمیم می‌گیرد برای تحصیل طب به ایران سفر کند. تام پین بازیگر بریتانیایی، نقش راب کول را بازی می‌کند. استلان اسکارسگارد بازیگر سوئدی، نیز که اخیرا در فیلم پرفروش «انتقام‌جویان» بازی کرده است، در فیلم «طبیب» نقش اولین استاد «راب کول» را ایفا خواهد کرد. اولیویه مارتینز بازیگر فرانسوی نیز در نقش «شاه علاءالدوله» حاکم اصفهان ظاهر می‌شود. اما ریگبی بازیگر انگلیسی از دیگر بازیگران این فیلم است که در پایان با قهرمان فیلم فرجام خوشی می‌یابد. هاگن بوگدانسکی، برنده جایزه اسکار و فیلمبردار فیلم معروف «زندگی دیگران»، مدیر فیلمبرداری «طبیب» است. در مجموع بیش از ۲۰۰ نفر در شهر کلن آلمان در جلو و پشت دوربین در هنگام تهیه فیلم کار می‌کردند. شرکت پیکسوموندو که در زمینه تولید جلوه‌های تصویری شهرت زیادی دارد، جلوه‌های ویژه فیلم را می‌سازد.
تیم فیلمبرداری، به همراه دکور و لباس‌های بازیگران سپس به مراکش رفته تا صحنه‌های بیرونی داستان را که در اصفهان اتفاق می‌افتد در آنجا تهیه کند. ابوعلی سینا پنجمین فیلمی است که این فیلمساز کارگردانی می‌کند. او با بودجه ۲۵ میلیون یورویی (نزدیک ۴۰ میلیون دلار) و حدود ۴ ماه فیلمبرداری این فیلم را آماده می‌کند.

لینک خبر

لینک خبر

به نظر شما چرا در زمانی که سناریوی تخریب و تکذیب ابن سینا در خارج و داخل در جریان است، دنیای سینما برای ساخت فیلم سینمایی زندگینامه او بسیج شده و این همه هزینه می کند؟

شاید می خواهند تخریب او را در این فیلم تکمیل کرده و در حال میگساری و عیاشی نشانش دهند

یا شاید می خواهند پروژه تصاحب را کامل کرده و او را دانشمندی غیر ایرانی معرفی کنند. خصوصا که چهره هنرپیشه نقش ابن سینا با آن سر بدون مو و ریش پروفسوری هیچ شباهتی به او ندارد.

و کسی چه می داند. شاید توطئه ای در کار نباشد و همه چیز درست پیش برود. شاید تقدیر الهی این باشد که ابن سینا که سالها مظلومانه در برابر این همه هجمه قرار گرفته توسط بیگانگان به خوبی معرفی شود و این فیلم درسی باشد برای دستگاه فرهنگی خواب آلود ما (زیبای خفته) که ظاهرا هیچ نیازی نمی بیند به سازندگان فیلم اعلام کند که بوعلی سینا متعلق به ماست و ما باید آن بخش از فیلنامه را که مربوط به معرفی و زندگینامه اوست ببینیم و قبل از پخش تایید کنیم.

از اطاله کلام عذرخواهی میکنم. این آخرین مطلب بنده در وبلاگ بود. منتظر دیگر در اینجا مزاحم خواب خیلی از دوستان نخواهد شد. فقط یک خداحافظی به شما عزیزان بدهکارم که آن را انشاءالله موکول به پس فردا (سالگرد تاسیس وبلاگ) می کنم